میهمانداریِ حضرت زهرا (س) و بانو ساره
#آیینه_خدا
* (سیره زهرایی)*
<<فاطمه و ساره، نمونه والای میهمانداری>>
شخصیت و کمال ساره در آن همه خدمت و پذیرایی از میهمانان همسرش حضرت ابراهیم علیه السلام بود، به طوری که او همواره برای خدمت به میهمانان سرپا بود و قرآن در وصف این بانوی نیکوکار و میهمان نواز می فرماید:
«وَ نَبِّئْهُمْ عَنْ ضَیْفِ إِبْراهِیمَ (1) وَامْرَأَتُهُ قائِمَةٌ…» (2) ؛
از میهمانان ابراهیم خبردارشان کن در حالی که همسرش (ساره) سرپا بود…
وی در پذیرایی از میهمانان همسرش آنچنان مهارت داشت که حتی وقتی میهمان ناخوانده ای وارد می شد، طولی نمی کشید که به بهترین وجه مورد پذیرایی قرار می گرفت:
«… فَمَا لَبِثَ اَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنیذٍ». (3) ؛
… طولی نکشید که گوساله ای بریان حاضر آورد.
شاید بر اثر این صفت کمال یعنی میهمان نوازی بود که خداوند در سن پیری حضرت اسحاق و حضرت یعقوب را توسط میهمانان ابراهیم علیه السلام به وی بشارت داد:
«… فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ یَعْقُوبَ» (4)
فاطمه زهرا علیها السلام نیز نمونه قائمات در اسلام است که آنقدر برای تهیه نان و غذا جهت فرزندان و میهمانان زحمت می کشید و سرپا بود که بدنش دچار آسیب می گردید. (5)
با این تفاوت که ساره با وفور و فراوانی اموال حضرت ابراهیم علیه السلام به پذیرایی از میهمانان می پرداخت و فاطمه زهرا علیها السلام در عین تنگدستی و با ایثار از میهمانان شوهرش پذیرایی می کرد.
به عنوان نمونه قرآن کریم در شرح ایثار خاندان نبوت در سوره مبارکه حشر می فرماید: «و یؤثرون علی انفسهم و لوکان بهم خصاصة»
هر چند به چیزی نیازمند باشند باز مهاجران را به خویش در آن چیز مقدم می دارند و جانشان به کلی از بخل و حسد و حرص دنیا پاک است.
شرح ماجرا: در حدیث آمده است که مردی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله شرفیاب شد و از گرسنگی شکایت کرد، رسول خدا صلی الله علیه وآله شخصی را به حجره های همسران خود فرستاد تا چیزی برای مرد فقیر بیابند، اما همگی آنها گفتند: «ماعندنا الا الماء»؛ نزد ما چیزی جز آب نیست. سپس پیامبر صلی الله علیه وآله رو به اصحاب کرد و فرمود: چه کسی امشب این مرد فقیر را مهمان می کند؟ علی علیه السلام فرمود: «أنا له یا رسول الله»؛ من پذیرائیش می کنم ای رسول خدا!، پس به طرف خانه حرکت کرد و جریان را به اطلاع حضرت فاطمه علیها السلام رساند، حضرت فاطمه گفت: «ما عندنا الا قوت الصبیة و لکنا نؤثر به ضیفنا»؛ نزد ما غذایی، جز به اندازه دختر بچه ای نیست ولکن ما مهمان را بر خود مقدم می داریم. آن شب علی علیه السلام به فاطمه علیها السلام فرمود: شما بچه ها را خواب کن، من از مهمان پذیرایی می کنم. چراغها را خاموش کرد و خود به همراه مهمان سر سفره نشست، اما خود از غذا چیزی نخورد تا اینکه مهمان سیر شد، صبح همان شب آیه نهم از سوره حشر در شأن ایشان، (علی و فاطمه علیهماالسلام) نازل شد. علی علیه السلام صبح خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله شرفیاب شد. (بی آنکه سخنی بگوید) پیامبر صلی الله علیه و آله تبسم کرد و آیه فوق را تلاوت فرمود و ایثار آنها را ستود (6)
(1) حجر، 51.
(2) هود، 71.
(3) هود، 69.
(4) هود، 71.
(5) مسند احمد بن حنبل، ج 6، ص 289؛ جامع ترمذی، ص 3409؛ سیر اعلام النبلاء، ج 2، ص 125؛ ذخائر العقبی طبرسی، ص 51.
(6) امالی طوسی، ص 190؛ وسائل الشیعة، ج 6، ص 323.
برگرفته شده از http://sedighe.ir
سازگاری حضرت زهرا سلام الله علیها به هنگام دشواری
#آیینه_خدا
* (سیره زهرایی)*
<<سازگاری به هنگام دشواری>>
یک وقت زندگی به قدری بر علی علیه السلام سخت شد که فاطمه علیها السلام خدمت پدر بزرگوارش مشرف شد، درب خانه را کوفت. پیغمبر به ام ایمن فرمود: گویا دخترم زهرا باشد. در را باز کن، ببین کیست. وقتی که در را باز کرد فاطمه داخل شد. سلام داد و خدمت پدر نشست. رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: فاطمه جان! تو هیچ گاه این موقع به منزل ما نمی آمدی اکنون چه شده است؟ عرض کرد: یا رسول اللَّه! غذای ملائکه چیست؟ فرمود: حمد خدا. عرض کرد: پدر جان پس غذای ما چیست؟ فرمود: به خدا سوگند اینک مدت یک ماه است که در خانه آل محمد آتش روشن نشده است. نور دیده ام بیا تا پنج کلمه ای که جبرئیل به من تعلیم داده به تو یاد دهم.
بگو: «یا ربّ الاولین و الاخرین یا ذا القوّة المتین و یا راحم المساکین و یا ارحم الراحمین».
حضرت زهرا دعا را یاد گرفت و به خانه برگشت.
حضرت علی پرسید: کجا بودی؟ جواب داد: برای طلب دنیا رفتم ولی برای آخرت دستور گرفتم. فرمود: امروز بهترین روزت بود. (1)
روزی پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله از فاطمه عیادت کرد و احوالش را پرسید. عرض کرد: پدر جان! مریض هستم و بدتر از آن، چیزی نداریم بخوریم.
فرمود: آیا برایت کافی نیست که بزرگ زنان جهان باشی. (2)
امام صادق علیه السلام می فرماید: یک روز فاطمه علیها السلام خدمت رسول خدا عرض کرد: علی علیه السلام هر چه دارد در بین فقرا تقسیم می کند.
فرمود: فاطمه جان! مبادا برادر و پسر عمویم را ناراحت کنی. زیرا غضب علی علیه السلام غضب من و غضب من غضب خداست. (3) .
«اسماء بنت عمیس» می گوید: روزی رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله به منزل فاطمه تشریف برد، دید حسن وحسین علیهما السلام منزل نیستند. احوالشان را پرسید. عرض کرد: امروز در خانه ما چیزی برای خوردن وجود نداشت. علی علیه السلام وقتی خواست بیرون برود فرمود: حسن و حسین علیهما السلام را با خودم بیرون ببرم مبادا گریه کنند و از تو مطالبه غذا نمایند. آنان را برداشت و رفت نزد فلان شخص یهودی.
رسول خدا در جستجوی علی بیرون رفت. او را در نخلستان یهودی یافت که مشغول آب کشی بود. حسن و حسین علیهما السلام را مشغول بازی دید مقداری خرما نیز در نزدشان بود. به علی علیه السلام فرمود: قبل از این که هوا گرم شود حسن و حسین علیهما السلام را به خانه برنمی گردانی؟
عرض کرد: یا رسول اللَّه! وقتی از خانه خارج شدم غذایی در خانه نداشتیم. صبر کنید تا قدری خرما برای فاطمه تهیه کنم. من با این یهودی قرار گذاشته ام در مقابل هر دلو آب یک دانه خرما بگیرم.
وقتی قدری خرما تهیه شد آنها را در دامن ریخت و حسن و حسین علیهما السلام را برداشت و به منزل برگشت.
عمران بن حصین می گوید: یک روز در خدمت رسول خدا بودم که فاطمه علیها السلام وارد شد. وقتی چشم آن حضرت به صورت دخترش افتاد که از شدت گرسنگی زرد شده است، و آثاری از خون در آن دیده نمی شود او را نزد خویش خواند و دست مبارکش را بر سینه آن جناب گذاشت و گفت: ای خدایی که گرسنه ها را سیر می کنی و درماندگان را بالا می بری، فاطمه دختر محمد صلّی اللَّه علیه و آله را گرسنه مدار.
عمران می گوید: به برکت دعای پیغمبر زردی صورت زهرا بر طرف شد و آثار خون در صورتش هویدا گشت.(4)
(1) بحار الانوار، ج 43، ص 152.
(2) درر السمطین، ص 179.
(3) کشف الغمة، ج 2، ص 99.
(4) درر السمطین، ص 191.
برگرفته شده از http://sedighe.ir
ساده زیستی حضرت زهرا سلام الله علیها
#آیینه_خدا
* (سیره زهرایی)*
<<ساده زیستی>>
روزی پیامبر به خانه دخت ارجمندش آمد و او را نگریست که بر زمین نشسته و با دستی فرزندش را در آغوش فشرده و به او شیر شرافت و پارسایی و معنویت می دهد و با دست دیگر با آسیای دستی، دانه ها را آرد و خانه و امور آن را تدبیر می کند.
برترین پدر دنیا بر این ساده زیستی و احساس مسئولیت والا ترین دختر گیتی در برابر خانه و خانواده، آفرین گفت و اشک شوق از جام دیدگان باراند و فرمود: دخت ارجمندم! به یاد بهشت پرطراوت و زیبا و نعمت های وصف ناپذیر آن، اینک تلخی ها و سختی های زندگی زودگذر را بچش!
«تعجلی مرارة الدنیا بحلاوة الاخرة.» (10)
آن بانوی فرزانه در پاسخ گفت: پدر جان! خدای را در برابر نعمت های بی کرانش ستایش می کنم و در هر حال سپاس او را می گزارم.
(10) بحارالانوار، ج 43، ص 86.
برگرفته شده از http://sedighe.ir
وضع لباس و بستر حضرت زهرا(س)
#آیینه_خدا
* (سیره زهرایی)*
<<وضع لباس و بستر حضرت زهرا از زبان سلمان>>
سلمان بر او وارد می شود، چادر وصله دارش را می بیند و تعجب میکند. فاطمه علیها السلام تعجب سلمان را به پدر گزارش می دهد و می گوید: «یا رسول الله اِنّ سَلمان تَعَجّبَ مِنْ لِباسی فَوالَذی بَعَثَکَ بِالحَّقِ مالی وَ لعَّلی مُنْذُ خَمْسَ سَنَة اِلّا مِسْکُ کَبشٍ تَعَلَّفَ عَلَیْها بالنَّهارِ وَ اِذا کانَ اللَیلِ اِفتَرشَناهُ». (1) ؛
ای رسول خدا! سلمان از لباسم تعجب کرد قسم به کسی که تو را بر حق مبعوث کرد برای من و علی علیه السلام که پنج سال ازدواج کرده ایم جز پوست گوسفندی که روزها شتر ما بر آن غذا می خورد و شبها آن را فرش بستر خود کنیم چیزی نداریم.
آنها حتی وسیله خوبی برای خواب و استراحت نداشتند. علی علیه السلام می فرماید: پیامبر بر ما وارد شد، و ما روکشی داشتیم که وقتی آن را درازا بر سر می کشیدیم پهلویمان بیرون می ماند و وقتی از عرض بر خود می کشیدیم، پاها و سرهای ما بیرون می ماند.
«فَاَتی النُبیُ صلی اللَّه علیه و آله وَ عَلَیْنا قَطیفةٌ، اِذا لبسناها طُولاً خَرَجَتْ مِنها جُنُوْبُنا وَ اِذا لبْسناها عَرْضاً خَرَجَتْ مِنْها اَقْدامَنا وَ رؤُوسَنا». (2)
غنیمت های جنگی علی علیه السلام مختصر گشایشی در کارها پدید آورده بود اما وضع مردم چنان نبود که به خود واگذار شوند. فاطمه علیها السلام و علی علیه السلام برای این که در سفره مردم نانی باشد از نان خود می گذشتند و این کار نه برای ابراز قدردانی مردم از آنان بود که آنها آن را در راه خدا و برای محبت به او انجام می دادند.
(1) فاطمة الزهراء علیها السلام.
(2) ذخائر العقبی، ص 49.
برگرفته شده از http://sedighe.ir
کمال رضایت امیرالمؤمنین از حضرت زهرا سلام الله علیها
#آیینه_خدا
* (سیره زهرایی)*
<<رضایت فوق العاده علی از زهرا>>
علی علیه السلام از فاطمه زهرا علیها السلام فوق العاده راضی و خشنود بود، زیرا آن حضرت یک انسان معصوم و بی لغزش بود و هرگز کاری برخلاف رضای امیرالمؤمنین انجام نمی داد، ولی در عین حال فاطمه علیها السلام در هنگام فراق، در ضمن وصایای خود به آن حضرت خواستند قلب مبارک علی را بار دیگر در مورد خود راضی تر نمایند و لذا عرض کرد:
ای پسرعموی پیامبر! من هرگز به تو دروغ نگفتم، خیانت نکردم و به مخالفت تو برنخاستم. علی علیه السلام چون این سخنان را شنید فرمود:
«معاذ اللَّه أنت اعلم باللَّه و ابر و اتقی و اکرم و اشد خوفا من اللَّه قد عز علی مفارقتک و تفقدک الا انه امر لابد منه…»(2)؛
پناه به خدا، تو نسبت به امور و احکام الهی داناتری. نیکوکاری، تقوا، تقرب و خشیتت از خدا بیشتر است. این را بدان که جدایی و مفارقت تو فوق العاده برای من سنگین است، ولی این کار چاره پذیر نیست.
این فرازها نشان می دهد که آن بانوی گرانقدر، آنقدر به مولای متقیان عظمت قائل است، که در مقام کسب رضایت خاطر مولا است، هرچند کار خلاف و قصور جزیی نیز از او صادر نشده بود.
به این مناسبت بود که امیرالمؤمنین چون پیکر پاک فاطمه علیها السلام را بر خاک سپرد، دست دعا به سوی آسمان برداشت و در حق زهرا چنین دعا کرد:
«اللهم إنی راض عن ابنة نبیک، اللهم انها قد اوحشت فانسها، اللهم انها قد هجرت فصلها، اللهم انها قد ظلمت فاحکم لها و انت خیر الحاکمین» (3) ؛
خدایا! من از دختر پیامبرت راضی هستم. بارالها! فاطمه علیها السلام نگران و مضطرب بود، تو او را آرامش بخش، خداوندا! زهرا از دوستان و فرزندان مفارقت کرد، تو او را وصل کن. پروردگارا! به فاطمه علیها السلام ظلم کردند تو خود حاکم باش.
همه این فرازها نشان می دهد که فاطمه زهرا با داشتن مقام عصمت نسبت به حقوق شوهر چقدر ارزش قائل بوده و چه سان نگران بوده است که نسبت به مقام ارجدار شوهرش علی بن ابیطالب علیه السلام مسؤول باشد و لذا علی علیه السلام رضایت خویش را در مورد فاطمه علیها السلام اعلان می نماید….
به همین جهت حضرت امام باقر علیه السلام می فرمایند: «برای زن هیچ شفاعتی به اندازه رضایت شوهر مفید و ثمربخش نیست…. »(4)
(2) جلاءالعیون شبر، ج 1، ص 217- 218.
(3) خصال، ج 2، ص 373؛ بحارالانوار، ج 103، ص 256- 257؛ عوالم، ج 11، ص 521.
(4) سفینة البحار، ج 1، ص 561.
برگرفته شده از http://sedighe.ir
همسری شایسته و نمونه
#آیینه_خدا
* (سیره زهرایی)*
<<در شیوه شایسته همسری>>
او سمبل و نمونه یک همسر شایسته و یک همتای بایسته و یک شریک زندگی برازنده و یک همراه و همراز آزاده و بزرگ در راه تقرب به خدا و طلب خشنودی او بود و در این راه از هیچ مهر و ایثار دریغ نمی ورزید.
دیگران را بر خود مقدم می داشت و با سختی های زندگی دلیرانه روبه رو می گردید تا گرد و غبار اندوه و رنج زندگی بر دل مصفای همتای زندگی اش امیرمؤمنان و فرزندان ارجمندش ننشیند.
در جواب امیرمؤمنان که پرسید: فاطمه جان! چرا نگفتی چیزی در خانه نیست تا فراهم آورم؟ گفت:
«یا اباالحسن انی لا ستحیی من الهی ان اکلف نفسک ما لاتقدر علیه» (5) ؛
علی جان! من از پروردگارم حیا می کنم که چیزی را که تو بر فراهم آوردن آن توان نداری، آن را از تو بخواهم و فراهم آوردن آن را از شما درخواست کنم.
(5) فضائل الخمسة، ج 2، ص 147؛ احقاق الحق، ج 10، ص 323 ؛ ج 18، ص 50.
برگرفته شده از http://sedighe.ir
تفاهم حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) در زندگانی
#آیینه_خدا
* (سیره زهرایی)*
<<تفاهم حضرت زهرا و حضرت علی علیهما السلام در زندگی>>
امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند:
هیچ گاه فاطمه از من نرنجید و او نیز هرگز مرا نرنجاند، او را به هیچ کاری مجبور نکردم، او نیز مرا آزرده نساخت. در هیچ امری قدمی بر خلاف میل باطنی من برنداشت و هرگاه به رخسارش نظاره می کردم تمام غصه هایم بر طرف می شد و دردهایم را فراموش می کردم.
در جای دیگر می فرمایند: به خدا قسم! هرگز کاری نکردم که فاطمه علیها السلام خشمگین شود، او نیز هیچ گاه مرا خشمگین نکرد. (1)
(1) بحارالانوار، ج 43، ص 123؛ کشف الغمة، ج 1، ص 363.
برگرفته شده از http://sedighe.ir
وصیت زهرا سلام الله علیها به تزویج علی علیه السلام با امامه,پس از وفات آن حضرت
#آیینه_خدا
* (سیره زهرایی)*
<<توصیه زهرا (س) به تزویج امامه>>
از حضرت ابوذر آمده است که در حبشه به جعفر طیار (برادر امیرالمؤمنین) کنیزی اهدا شد که ارزش بیشتری داشت، جعفر پس از ورود به مدینه آن را به حضرت علی علیه السلام اهدا کرد، که از وجود او در کارهای جزیی خانه استفاده میشد.
علی علیه السلام احساس کرد ممکن است حضور او در خانه امیرالمؤمنین علیه السلام برای فاطمه زهرا ملال آور باشد، از این جهت مولای متقیان او را آزاد ساخت…. (5)
فاطمه علیها السلام نیز متقابلاً از امیرمؤمنان رضایت کامل داشت و سعی می کرد حقوق شوهرش را به طور کامل انجام دهد و مشکلی برای حضرت پیش نیاید….
حتی برای پیشگیری از مشکلات آینده و بعد از وفات او سفارش کرد با دختر خواهرش امامه که دختر شایسته و مطلوب بود، ازدواج کنند، تا بدین وسیله هم مشکل نداشتن همسر جبران گردد و هم در اثر علاقه و عاطفه قرابتی تنهایی و یتیمی فرزندان زهرا تا حدودی تأمین شود. متن وصیت حضرت زهرا در این مورد:
«یابن عم رسولاللَّه! اوصیک اولا ان تتزوج بعدی بابنه اختی «امامه» فانها تکون لولدی مثلی، فان الرجال لابد لهم من النساء». (6) ؛
ای پسرعموی پیامبر! نخستین وصیت من این است که بعد از من با دختر خواهرم امامه ازدواج کن، زیرا او برای فرزندانم مثل من مهربان است و از سوی دیگر، داشتن همسر برای مردان یک ضرورت محسوب میگردد.
(5) بحارالانوار، ج 43، ص 147، ح 3.
(6) جلاء العیون، ج 1، ص 218؛ عوالم، ج 11، ص 503؛ کافی، ج 5، ص 555، ح 6.
برگرفته شده از http://sedighe.ir
رعایت شرایط اقتصادی همسر
#آیینه_خدا
* (سیره زهرایی)*
<<رعایت نمودن شرایط اقتصادی شوهر>>
روزی امام علی علیه السلام فرمود: فاطمه جان! آیا غذایی موجود است که بیاوری؟
پاسخ شنید: «وَالَّذی عَظَّمَ حَقَّکَ ما کانَ عِنْدَنا مُنْذُ ثَلاثٍ اِلاَّ شَیْیءٌ اثَرْتُکَ بِهِ».(2) ؛
سوگند به خداوندی که حق و قدر تو را بزرگ شمرد سه روز است که غذای کافی در منزل نداریم و همان مقدار ناچیز خوراکی را به شما بخشیدم و خود گرسنگی را تحمل کردم.
امام علی علیه السلام فرمود: چرا اطلاع ندادی؟
حضرت زهرا علیها السلام جواب داد: «کان رسول اللَّه صلی الله علیه وآله نَهانی اَنْ اَسْاَلَکَ شَیْئاً فَقالَ صلی الله علیه وآله لاتَسْأَلی اِبْنَ عَمِّکَ شَیْئاً اِنْ جاءَکِ بِشَیءٍ عَفْواً وَ اِلاَّ فَلا تَسأَلیهِ»؛
رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا نهی فرمود از تو چیزی در خواست نمایم و به من سفارش فرمود: دخترم! چیزی از پسر عمویت درخواست نکن، اگر چیزی برای تو آورد بپذیر و الا تو درخواست چیزی نداشته باش.
پس از شنیدن سخنان و مشاهده ایثارگری فاطمه علیها السلام امام از منزل خارج شد و با وام گرفتن از دوستان مشکلات خانواده را برطرف نمود. (3)
(2) نهج الحیاة، ص 296، ح 182.
(3) نهج الحیاة، ص 297، ح 183.
برگرفته شده از http://sedighe.ir
رعایت ادب و احترام در گفتگوهای بانوی نمونه حضرت زهرا سلام الله علیها با امام علی علیه السلام
#آیینه_خدا
* (سیره زهرایی)*
<<اوج رعایت ادب و احترام>>
گفتگوهای این بانوی نمونه با امام علی علیه السلام آن چنان پرمهر و با احترام و در اوج ادب است که هر خواننده ای را شگفت زده می سازد. زهرا علیها السلام در گفتگو با امام علی علیه السلام هنگامی که می خواهد سوگند یاد کند می گوید: «و الذی عظم حقک» (1) سوگند به آن خدایی که حق تو را بزرگ داشته است.
خطاب «یابن عم» و «یا أباالحسن» و گفتگوهای محبتآمیز و عدم درگیری، همه گویای اوج رعایت ادب در زندگی حضرت زهرا علیها السلام است
(1) بحار الانوار، ج 14، ص 197، ح 4.
برگرفته شده از http://sedighe.ir
گریه ی زهرا سلام الله علیها برای همسر
#آیینه_خدا
* (سیره زهرایی)*
<<گریه برای شوهر>>
امام صادق علیه السلام از پدران گرامی خویش نقل کردند: چون زمان مرگ حضرت زهرا علیها السلام رسید آن حضرت گریستند. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: ای بانوی من! چرا گریه می کنید؟ حضرت گفت: گریه ام به دلیل رنجها و سختی هایی است که بعد از من می بینی. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: گریه نکنید آنها در نظر من برای خدا کوچک است (6)
(6) بحارالانوار، ج 43، ص218، ح 49.
برگرفته شده از http://sedighe.ir
حضرت زهرا(س) در پیشگاه همسر
#آیینه_خدا
* (سیره زهرایی)*
<<در برابر همسر>>
او در برابر شوی گرانقدرش برای خویش حقوق متقابل می نگریست، اما یکپارچه ادب و صفا بود.
پیامبر، دیدگاه او را در مورد همسرش پرسید و فرمود:
«کیف رأیت زوجک؟»؛ دخترم! همتا و همدل زندگی ات را چگونه می بینی؟
آن حضرت فرمود: «او بهترین همتا و شریک زندگی است و والاترین پدر خانواده.»
«یا ابة خیر بعل، یا ابة خیر زوج.»
و نیز این فراز سرشار از ادب و بزرگواری از اوست که گفت:
«یا اباالحسن، إنی لأستحیی من الهی أن اکلف نفسک ما لاتقدر علیه»؛
من از خدای خویش شرمسار خواهم گشت که از شما چیزی بخواهم، مباد که امکان فراهم آوردن آن را در آن شرایط نداشته باشی.
امیرمؤمنان در مدینه باغی را که به دست توانای خویش سرسبز و پرطراوت پدید آورده بود، به دوازده هزار درهم فروخت و تمامی پول آن را میان محرومان انفاق کرد و با سرفرازی به خانه بازگشت.
دخت گرانمایه پیامبر از پول آن پرسید که امیر والایی ها فرمود در راه خدا انفاق نموده است.
آن بانوی گرانمایه نه به طور جدی بلکه دوستانه و شاید به شوخی پرسید: «پس سهم ما کجاست؟» همین و دیگر هیچ. اما پس از لحظاتی فرمود:
«فإنی استغفر الله و لا اعود ابدا» (2) ؛
من به خاطر این سخن از بارگاه خدا آمرزش می خواهم و دیگر حتی چنین سخنی نیز در برابر همتای گرانمایه ام و کارهای خداپسندانه او بر زبان نخواهم آورد.
هنگامی که آن بانوی دوراندیش، مبارزه منفی خود را با سردمداران آن تحول شوم پی گرفت و همگان دریافتند که دخت پیامبر از روند اوضاع سخت ناخشنود است، سران «سقیفه» تصمیم گرفتند به دیدار آن حضرت بشتابند و چنین وانمود کنند که اشتباهات را جبران کرده اند؛ اما آن آزاد زن با درایتی وصف ناپذیر آنان را نپذیرفت و نقشه آنان را نقش بر آب کرد. ناگزیر نزد امیرمؤمنان رفتند و او را سفیر خویش ساختند تا اجازه دیدار گیرد.
هنگامی که امیر فضیلت ها جریان را طرح کرد، آن حضرت با آن موضع روشن و خردمندانه اش با دنیایی ادب فرمود:
«البیت بیتک و الحرة زوجتک افعل ما تشاء» (3) ؛
خانه، خانه توست و من همسر تو؛ هر آنچه به مصلحت می نگری انجام ده.
در یورش واپسگرایان به خانه امیرمؤمنان و دستگیر ساختن آن حضرت و اجبار او به بیعت با سردمدار «سقیفه»، دخت اندیشمند و فداکار پیامبر، طی پنج مرحله با شهامت از موضع بر حق امیر والایی ها دفاع کرد و سرانجام در برابر دستور او به سکوت و بازگشت به خانه، با نهایت ادب سر فرود آورد؛ بدین صورت:
الف : نخست در برابر مهاجمان، با شهامت ایستاد و فرمود:
«ایها الضالون المکذبون ماذا تقولون؟ و ای شی ء تریدون؟»؛
ای گمراهان و دورغگویان و گماشتگان ستم و استبداد! چه می گویید؟ و چه می خواهید؟
ب : در مرحله دوم با سرکرده نیروی ارتجاع و انحصار و سرکوب روبرو شد و با شهامت فرمود:
«یا عمر! اما تتقی الله؟ تدخل علی بیتی؟»؛
ای عمر! آیا از خدا پروا نمی کنی که این گونه زورمدارانه و ظالمانه می خواهی بر خانه من وارد شوی؟
ج : در سومین مرحله، پس از دستگیری امیرمؤمنان، با این که خود سخت صدمه خورده بود، به یاری حق شتافت و گفت:
«والله لا ادعکم تجرون ابن عمی ظلما….»؛
به خدای سوگند! نمی گذارم فرزند رشید عمویم را این گونه ظالمانه به سوی مسجد بکشانید.
د: و در چهارمین مرحله از دفاع خویش، با ابوبکر سردمدار کودتا به گفتگو پرداخت و پس از روشنگری بسیار و آن گاه حق ناپذیری او وی را به نفرین تهدید کرد.
هـ : و آن گاه رو به مرقد مطهر پیامبر آورد تا آنان را نفرین کند. اما هنگامی که امیرمؤمنان از او خواست تا بازگردد و شکیبایی پیشه سازد، با دنیایی ادب و بزرگواری گفت:
«اذاً ارجع و اصبر و اسمع له و اطیع» (4) ؛
اینک که همتای گرانمایه زندگی ام علی علیه السلام فرمان می دهد، به خانه بر می گردم و شکیبایی پیشه می سازم و سخن او را با جان و دل می شنوم و فرمانش را به جان می خرم.
(2) امالی صدوق، ص280؛ بحارالانوار، ج41، ص46.
(3) بحارالانوار، ج 43، ص214.
(4) بحارالانوار، ج 43، ص47؛ اختصاص، ص181؛ مناقب ابن شهرآشوب، ج3، ص118.
برگرفته شده از http://sedighe.ir
داستان زیبای انار (سیره ی زهرایی)
#آیینه_خدا
* (سیره زهرایی)*
🌸<<داستان انار>>🌸
روزی حضرت زهرا علیها السلام بیمار و بستری شد. علی علیه السلام به بالین او آمد فرمود: زهرا جان! چه میل داری تا برایت فراهم کنم؟ گفت: من از شما چیزی نمی خواهم. حضرت علی علیه السلام اصرار کرد. فاطمه علیها السلام گفت: ای پسر عمو! پدرم به من سفارش کرده که هرگز چیزی از شوهرت در خواست نکن، مبادا تهیه آن برایش مشکل باشد و در برابر در خواست تو شرمنده شود. علی علیه السلام فرمود: ای فاطمه! به حق من، هر چه میل داری بگو تا برایت آماده کنم. فاطمه علیها السلام گفت: اکنون که من را سوگند دادی می گویم. اگر اناری برایم فراهم کنی خوب است. حضرت علی علیه السلام برخاست و برای فراهم نمودن انار از منزل بیرون رفت. در راه با چند نفر از مسلمانان روبرو شد و از آنها پرسید: انار در کجا پیدا می شود؟ آنها گفتند: یا علی! فصل انار گذشته، ولی چند روز قبل شمعون یهودی چند انار از طائف آورده بود. حضرت به در خانه شمعون رفت. شمعون وقتی که چشمش به علی علیه السلام افتاد علت آمدن آن حضرت را پرسید؟ علی علیه السلام ماجرا را گفت و افزود که برای خریداری انار آمده ام. شمعون گفت: چیزی از انارها باقی نمانده است همه را فروخته ام. همسر شمعون پشت در بود و سخن آنها را می شنید، به شوهرش گفت: من یک انار برای خودم برداشته بودم و در زیر برگها پنهان کردم. آنگاه رفت و انار را آورد و به حضرت علی علیه السلام داد. آن حضرت چهار درهم به شمعون داد. او گفت: قیمتش، نیم درهم است. امام فرمود: همسرت این انار را برای خود ذخیره کرده بود تا روزی از آن نفع بیشتری ببرد. نیم در هم مال خودت و سه درهم و نیم هم مال همسرت. آن حضرت در برگشت به طرف منزل، صدای ناله درمانده ای را شنید، به دنبال صدا رفت، دید مردی غریب و بیمار و نابینایی در خرابه ای بدون سرپرست و غذا روی زمین خوابیده است، حضرت جلو رفت و سرش را به دامن گرفت و از او پرسید: تو کیستی؟ از کدام قبیله ای؟ چند روز است که در اینجا افتاده ای؟ گفت: ای جوان صالح! من از اهالی مدائن (ایران) می باشم، در آنجا قرض زیادی داشتم. ناگزیر سوار بر کشتی شدم و با خود گفتم خود را به مولایم امیرمؤمنان می رسانم شاید آن حضرت کمکی به من کند و قرضهایم را ادا نماید - جوان نمی دانست که سرش بر دامن علی علیه السلام است - امام فرمود: من یک انار برای بیمار عزیزم می برم، ولی تو را محروم نمی کنم و نصفش را به تو می دهم. حضرت انار را دو نصف کرده و نصف آن را کم کم در دهان آن جوان می گذاشت تا تمام شد. جوان گفت: اگر مرحمت فرمایی نصف دیگرش را نیز به من بخورانی، چه بسا حال من خوب شود! علی علیه السلام نیم دیگر انار را نیز کم کم به او خوراند تا تمام شد. آنگاه حضرت بعد از خداحافظی با آن جوان بیمار به سوی خانه حرکت کرد. در حالی که از شدت حیا غرق در فکر بود به در خانه رسید، ولی حیا کرد وارد خانه شود. از شکاف در به درون خانه نگاهی کرد تا ببیند فاطمه علیها السلام خواب است یا بیدار. مشاهده کرد فاطمه علیها السلام تکیه کرده و طبقی از انار پیش روی اوست و میل می فرماید، حضرت بسیار خوشحال وارد خانه شد، متوجه شد که این انار مربوط به این دنیا نیست. پرسید: فاطمه جان! این انار را چه کسی برای شما آورده است؟ فاطمه علیها السلام گفت: ای پسر عمو! وقتی که از پیش من رفتی، چندان طولی نکشید که نشانه سلامتی را در خود یافتم. ناگاه صدای در به گوشم رسید فضه خادمه در را گشود، مردی را دید که طبق انار دارد. آن مرد گفت: این طبق انار را امیرمؤمنان علی علیه السلام برای فاطمه فرستاده است. (5)
(5) ریاحین الشریعة، ج 1، ص142.
برگرفته شده از http://sedighe.ir
همراهی حضرت زهرا(س) با همسرش
#آیینه_خدا
* (سیره زهرایی)*
<<همراهی با شوهر>>
«قالت: روحی لروحک الفداء و نفسی لنفسک الوقاء یا أبا الحسن ان کنت فی خیر کنت معک و ان کنت فی شر کنت معک» (1) ؛
جانم فدای جان تو باد و هستیم سپر هستی تو باد. ای اباالحسن! در خوبی ها همراه با توام و در سختی ها نیز در کنار تو هستم.
(1) نهج الحیاة، ص147، ح 75؛ الکوکب الدری، ج1، ص 196.
برگرفته شده از http://sedighe.ir
حضرت زهرا(س) و حفظ آبرو و حریم خانواده
#آیینه_خدا
* (سیره زهرایی)*
<<حفظ آبروی خانواده>>
یکی از ویژگیهای حضرت فاطمه علیها السلام این بود که آن بزرگوار در حفظ حریم خانواده، به ویژه شوهرش فوق العاده حساس بود و تمام مشکلات و نارسائیها را تحمل نمود، ولی خم به ابرو نیاورد و آبروی علی علیه السلام را حفظ کرد.
با اینکه شخصیت فاطمه علیها السلام در جهان اسلام جایگاه خاصی داشته و دارد، ولی او در انتقال از خانه پدر به خانه شوهر، به یک خانه محقر و دورافتاده استیجاری که صاحب آن حارثه بن نعمان بود، پناه برد و دور از هرگونه امکانات زندگی، با خاکهای نرم، اتاق عروسی را صاف کرد و هرگز محرومیت رفاهی را به رخ علی نکشید و به دیگران نگفت(4)
امیرالمؤمنین علیه السلام برای رفع گرسنگی خانواده اش، به سراغ خانه یک مرد یهودی به نام شمعون رفت و مشکل خود را با او در میان گذاشت و از او مقداری جو خواست، لذا چنین فرمود:
«هل لک ان تعطینی جزة من الصفوف تغزلها لک ابنة محمد بثلاثة اصوع من شعیر؟ قال: نعم، فاعطاه فجاء بالصوف و الشعیر و اخبر فاطمة صلی الله علیه وآله فقبلت و اطاعت ثم عمدت….» (5) ؛
آیا تو مقداری از پشم را در برابر نه کیلو جو در اختیار من قرار می دهی که دختر پیامبر خدا فاطمه زهرا آن را برایت بریسد؟ شمعون گفت: بلی. آنگاه علی علیه السلام پشم و جو را گرفت و به خانه آورد و جریان را به آن بانوی بزرگوار گفت، آن حضرت نیز کار استیجاری را پذیرفت، و شروع به کار کرد….
(4) بحارالانوار، ج 19، ص 113.
(5) بحارالانوار، ج 35، ص 237.
برگرفته شده از http://sedighe.ir
کمک کردن پیامبر اکرم(ص) به پاره ی تنش زهرا(س)
#آیینه_خدا
* (سیره زهرایی)*
<<پیامبر به فاطمه کمک می کند>>
رسول خدا صلی الله علیه وآله به منزل علی علیه السلام وارد شد، او را دید که همراه فاطمه علیها السلام مشغول آسیا کردن هستند، پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: کدام یک خسته ترید؟ علی علیه السلام عرض کرد: فاطمه، ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! پیامبر صلی الله علیه وآله به فاطمه علیها السلام فرمودند: دخترم! برخیز، و فاطمه برخاست و پیامبر صلی الله علیه وآله به جای او نشست و علی علیه السلام را در آرد کردن دانه ها یاری فرمود. (6)
(6) بحارالانوار، ج 43، ص 50 - 51؛ بیت الاحزان، ص 21.
برگرفته شده از http://sedighe.ir
کارهای فاطمه(س) در خانه علی (ع)
#آیینه_خدا
* (سیره زهرایی)*
<<کارهای فاطمه سلام الله علیها در خانه علی علیه السلام>>
روزی امیرالمؤمنین به یکی از اصحاب خود فرمود: می خواهی جریانی از زندگانی خودم با فاطمه علیها السلام را برایت تعریف کنم؟ فاطمه علیها السلام آنقدر در خانه من با مشک آب حمل کرد که اثر آن در سینه اش پدیدار شد. آنقدر به وسیله آسیای دستی گندم آرد کرد که دستش تاول زد. آنقدر خانه را جاروب کرد که بر لباس او گرد و خاک نشست. آنقدر آتش زیر دیگ روشن کرد که لباسش دوده ای و سیاه شد. او زیاد کار کرد و بسیار هم آسیب دید. (3)
(3) محجة البضاء، ج 4، ص 208.
برگرفته شده از http://sedighe.ir
تفسیر روایت پیامبر(ص) از دیدگاه حضرت زهرا(س) پیرامون اهمیت خانه داری برای زنان
#آیینه_خدا
* (سیره زهرایی)*
<<اهمیت خانه داری از نظر فاطمه>>
فاطمه زهرا علیها السلام پاره ی تن پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمود:
«ادْنی ما تَکُونُ مِنْ رَبِّها اَنْ تَلزَمَ قَعْرَ بَیْتِها» (1) ؛
نزدیکترین هنگام به خدا هنگامی است که زن در خانه است.
و این، تفسیر روایت معروفی است که از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل شده که فرمودند:
«مَسْجِدُ الْمَرْأَةِ بَیْتُها»؛
مسجد زن خانه اوست.
زیرا مهمترین هدف مسجد تربیت الهی انسانهاست و خانه و دامن مادر نیز محل تربیت آنهاست.
(1) بحارالانوار، ج 43، ص 92؛ ج 100، ص 250؛ مناقب ابن مغازلی، ص 381؛ مقتل خوارزمی، ص 62.
برگرفته شده از http://sedighe.ir
ابراز خرسندی حضرت فاطمه از تقسیم کارها و مشاغل روزمره زندگی
#آیینه_خدا
* (سیره زهرایی)*
<<شاد شدن فاطمه به خاطر تقسیم کارها>>
در حدیثی از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود: میان علی و فاطمه علیها السلام درباره تقسیم کارها بحث شد. برای حل این مشکل خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله رفتند و پیغمبر صلی الله علیه وآله کارهای منزل را این گونه تقسیم کرد: کارهای مربوط به داخل خانه به عهده فاطمه و کارهای خارج از خانه به عهده علی علیه السلام باشد. فاطمه علیها السلام به قدری از این تقسیم خوشحال شد که گفت: جز خدا کسی نمی داند تا چه اندازه از این تقسیم خوشحال شدم که رسول خدا صلی الله علیه وآله کار مردان را (کاری را که موجب تماس با مردان است) از عهده من برداشت. (2)
(2) بحارالانوار، ج 43، ص 81.
برگرفته شده از http://sedighe.ir
احترام به نام فاطمه (س)
#احترام_به_نام_فاطمه_علیهاالسلام
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
“…اذا سمیتها فاطمه, فلا تسبها و لا تلعنها و لاتضربها";
៛…حالا که نام او را فاطمه گذاشته ای,پس دشنامش مده, نفرینش مکن, و کتکش نزد! ៛
کافی, ج6, ص48
آثار نام حضرت فاطمه زهرا(س) در بیان امام کاظم (ع)
#آثار_نام_حضرت_فاطمه_علیهاالسلام
امام کاظم علیه السلام می فرمایند:
“لایدخل الفقر بیتاً فیه اسم محمد أو احمد أو علی أو الحسن أو الحسین أو جعفر أو طالب أو عبدالله أو فاطمه من النّساء";
៛ در خانه ای که نام محمد یا احمد یا علی یا حسن یا حسیــن یا جعفــر یا طالب یا عبــدالله و با از میانِ زنان,فاطمــه باشد, فقر [و تنگدستی] وارد نمی شود. ៛
کافی, ج6, ص19
یاور خوب
#یاور_خوب
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام درباره ی حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها پرسیدند;حضرت پاسخ دادند:
“نعم العون علی طاعت الله";
៛ [فاطمه زهرا علیهاالسلام] خوب یاوری در راه اطاعت و بندگی خداست. ៛
بحارالانوار, ج43, ص117
سرور زنان
تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها
Mother
مهر مادری
لالایی مادر
حضرت فاطمه زهراء(س) بانوی بهشتی
#آیینه_خدا
انسیه
أَنِسَ- أَنَسَ- أَنَسَ- تَأَنَّسَ: صار إنساناً،
إِنْسِی و أَنْسی: البشر أو غیر الجن والملاک.
حضرت فاطمه ى زهراء(علیهاالسلام) الگوى تمامى انسانها از زن و مرد بوده و هست، زیرا در انسانیت به تمام درجات کمال رسیده بودند، امّا چون نصیبى از بهشت داشت، او را حوراء انسیه مىگویند، یعنى انسانى فرشته صفت.
#فاطمه_ انسانى_بهشتى
… قال رسولاللَّه (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) :
«… ففاطمة حوراء «انسیة» فإذا إشتقت إلى الجنة شممت رائحة فاطمة (علیهاالسلام) ،
پیامبر اکرم(صلى اللَّه علیه و آله و سلم) فرمودند: هرگاه مشتاق بهشت مىشوم، فاطمه (علیهاالسلام) را مىبویم. فاطمه (علیهاالسلام) بوى بهشت مىدهد. او فرشتهاى در پوست انسان است.» (1)
فاطمهى زهرا علیهاالسلام فرشتهاى در قالب انسان
عن أسماء بنت عمیس قالت:
«قال رسولاللَّه(صلى اللَّه علیه و آله و سلم) و قد کنت شهدت فاطمة (علیهاالسلام) و قد ولدت بعض ولدها فلم أر لها دماً فقال (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) : إن فاطمة خلقت حوریة فی صورة «إنسیة.»
اسماء بنت عمیس مىگوید: پیامبر اکرم(صلى اللَّه علیه و آله و سلم) فرمودند: من زایمان فاطمه(علیهاالسلام) را در تولد بعضی از فرزندانش دیدهام، او از زایمان، هیچ خونى ندید، زیرا فاطمه(علیهاالسلام) فرشتهاى در صورت انسانهاست.» (2)
پی نوشت ها :
1- بحارالانوار، ج 43، ص 5، ر 5 از عللالشرایع.
2- بحارالانوار ج 43، ص 7 ر 8 از کشفالغمه.
مادرم آیینه ی خداست
#آیینه_خدا
آیینه !!!
وقتی میخواهم خودم را ببینم به آن نگاه میکنم.
حالا هست کسی که اگر بخواهم خدا را ببینم میتوانم به او نگاه کنم .
اگر میخواهی خدا را ببینی باید انسان هایی را ببینی که صفات او را دارند .
باید با یک انسان حکیم زندگی کرده باشی تا بدانی حکمت داشتن یعنی چی و نداشتنش چه دردی داره …
باید با کسی که بخشنده اس زندگی کرده باشی تا بفهمی بخشندگی واقعی چطوریه …
باید با کسی که حلم داره زندگی کرده باشی تا ببینی که چقدر انسان حلیم دوست داشتنیه …
باید با عالِم ، رئوف ، رحیم و خلاصه با کسانی که این صفات رو دارند ، زندگی کرده باشی تا بدونی این صفات چه طعمی دارند .
وقتی اینها را دیدی ، می بینی که خدا چقدر دوست داشتنی و عزیزه .
مادری دارم که تمام این صفات را داره .
زندگی کردن با او …
زندگی کردن با مادرم ، خدا را نشانم می دهد …
مادرم ، آیینه خداست …
باید با او زندگی کرد تا این را فهمید .
چقدر ضرر می کند آن کس که دردانه هستی مادرش نیست !!
خدایا تمام مادران را به حق مادرِ عالمیان بانو فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) , سلامت نگاه دار و سایه شان را مستدام بگردان🙏🌹
خلقت زهرا(س) به بیان پیامبراکرم(ص)
معجزه ناب خدا
بانو
گفت:
بانو جان
قبول کن که چشم های نابِ تو شور است…
هرچه بیشتر نگاهت میکنم,تشنه تر
میشوم…
.
.
.??❤?